اواخر سال 92 برای اولین بار نام بابک زنجانی از سوی حجتالاسلام و المسلمین محسنیاژهای مطرح شد و از آن زمان تاکنون وضعیت این پرونده یکی از سئوالات ثابت اهالی رسانه از سخنگوی دستگاه قضاست. نام بابک زنجانی قبل از آنکه رییس دولت دهم در مجلس از او با عنوان آقای «ز» یاد کند، مانند اکنون بر سر زبانها نبود. بعد از آن حساسیتها روی این نام بیشتر شد تا آنجا که 12 نماینده مجلس با ارسال نامهای خطاب به سران قوا مطرح کردند که بر اساس اطلاعات موجود، دلایل کافی برای تعقیب این فرد در دست است و خواستار برخورد قاطع با او شدند.
مرد دانشجو که در یک درس نمره نیاورده بود تلگرام استاد زن را مورد حمله قرار داد.
رکنا/
استاد زن یکی از دانشگاه ها با در دست داشتن شکایت قضایی به پلیس فتا مراجعه کرد و به کارشناسان پلیس فتا ادعا کرد مدتی است از سوی مردی ناشناس در محیط خصوصی تلگرام پیامهای مبتذل و مطالب غیر اخلاقی دریافت می کنم که سبب آزار روحی و روانی و مشکلات خانوادگی برای من شده است.
پلیس سایبری ....
داماد جوان در حرکتی باورنکردنی عروس خود را در شب عروسیشان به قتل رساند.
رکنا/
به گزارش پلیس، پاکشاکهوکهر 28 ساله، همسرش «لاشاری خان زاری» را در شب جشن عروسیشان خفه کرد و مدعی شد پسرعموی عروس با او رابطهای پنهانی داشته است.
مأموران پلیس ....
همیشه روی میز قضات دادگاه خانواده پروندههایی هستند که مرورشان آدم را شوکه میکند. زوجهای عاشقی که بیهیچ دلیل محکم و قانعکنندهای، به سادگی تصمیم به جدایی از هم میگیرند. انگیزههایی عجیب و بیاهمیت که زوجهای جوان و حتی پیر را به دادگاه خانواده کشانده است.
زندگیهای مشترکی که براحتی و تنها با یک تلنگر کوچک جوری از هم پاشیده که زن و شوهر تنها به جدایی از هم فکر میکنند.
وقتی
پای صحبتهای این زوجها بنشینیم، بیشتر تعجب میکنیم. بسادگی آب خوردن در
یک لحظه آن هم فقط به خاطر یک دعوای بیاهمیت راهی دادگاه خانواده
شدهاند.
لباس افیونی پوشید و به خانه بخت رفت، وقتی به دنیای تبهکاران پا گذاشت، خیلی زود به ایستگاه زندان رسید.
رکنا/
«سهیلا» 20 ساله که با اصرارهای پدرش با پسر جوانی که همپاتوقی پدرش بود، ازدواج کرد و همین باعث شد زندگی سختی را در کنار همسر افیونیاش شروع کند.
روزهای نخست زندگیاش تلخ و پردردسر بود، ولی زمانی که دید راهی جز پذیرفتن ادامه این زندگی را ندارد، تصمیم شومی گرفت. سهیلا از وقتی که چشمانش را به زندگی باز کرد، پدر و مادرش را پای منقل پر از ذغال دید، ولی همیشه سعی کرد خود را از مواد دور کند، ولی حتی وقتی ازدواج کرد، باز دید باید شاهد این صحنه تلخ باشد و در این تصمیم سیاه، در کنار همسرش شروع به کشیدن مواد کرد.
«رضا» وقتی دید که سهیلا نیز مواد میکشد، خوشحال بود که دیگر با هم اختلاف پیدا نمیکنند، اما این اتفاق، تازه نخستین قدم کج زندگیشان بود.
زوج جوان هر روز با هم مواد میکشیدند، اما کار رضا قدرت تامین هزینه اعتیاد آنها را نداشت و مرد افیونی در اقدامی جدید دست به سرقت زد تا هزینههای زندگی و موادشان را تهیه کند.
مدتی گذشت تا اینکه رضا ....